به گزارش خبرنگار مهر، رحیم محمدی عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین در نشست نقد و بررسی کتاب «مدیریت توحش» با ترجمه آزاده گریوانی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد ابتدا با اشاره به اینکه جهان عرب مسلمان یا اهل جماعت چند مرحله از جنبش های اجتماعی را پشت سر گذاشته اند گفت: این جنبش ها یک نوع مواجهه دنیای مسلمان و کشورهای مسلمان با فرهنگ و جهان بینی خودشان با مدرنیته است. یعنی اگر ریشه یابی ساختاری و تاریخی و معرفت شناختی و آگاهی کنیم به یک جایی که دو نظام فرهنگی، زبانی با هم برخورد می کنند می رسیم و آنجاست که جنبش هایی آغاز می شود.
محمدی افزود: اولین جنبش هایی که در جهان عرب می بینیم، جنبش های ناسیونالیستی است بعد از این که جنبش های ناسیونالیسیتی فروکش کرد، جنبش های دینی شروع شد که ابتدا در ساحت دینی و معرفتی و بعد از ساحت جنبش اجتماعی بود که در این کتاب شرح گذرایی به اخوان المسلمین و حماس می کند و نویسنده اعتراف می کند که ما ادامه دهنده جنبشی هستیم که دارای تاریخ است.
استاد دانشگاه امام حسین اظهار داشت: سومین جنبشی که الان در منطقه خاورمیانه آشکار شده است، جنبش های قومی است. مثلاً قوم کرد خودش را ملت کرد معرفی می کند که در واقع قوم کرد از همه آماده تر است. چرا که در مقابل جنبش های دینی هزینه های زیادی را پرداخت کرده است و مایلند که پاداشی را دریافت کنند. الان در سوریه و عراق آماده تشکیل دولت و انتخابات هستند.
وی یادآور شد: یعنی خودشان را آماده تشکیل یک ملت می دانند در صورتی که می دانیم مفهوم قوم و ملت با هم متفاوت است. بنابراین اگر گذاری تاریخی داشته باشیم یک دوره جنبش های ناسیونالیستی، دوم جنبش های مذهبی و سوم جنبش های قومی را شاهدیم.
محمدی در ادامه گفت: در زمان خواندن کتاب اولین پرسش که به ذهنم رسید این بود که سه اتفاق در این کتاب می افتد یک توصیف نویسنده از وضع خودشان است، یعنی می گوید که چرا ما اهل جماعت این گونه ایم. بعد توصیفی از دیگری دارد و دیگری را نظام های سیاسی مستبد حاکم در کشورهای جهان اسلام و غرب صلیبی و امریکا می داند.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: موضوع سوم در این کتاب این است که می گوید ما برای محقق ساختن آرمانها و مطلوب های خودمان چه کار کنیم؟ یعنی استراتژی های عملی تعریف می کند.
محمدی در ادامه اظهار داشت: اولین پرسش که به ذهنم رسید این بود که چرا نویسنده جهان خود را چنین تصویر کرده است؟ چرا ابوبکر ناجی چنین از جهان خودش سخن می گوید؟ یعنی جهانی که در دست صلیبیون گرفتار آمده و در نتیجه مردم ملت بی دین شده اند. در آخر این کتاب مقاله ای تحت عنوان فتنه واژگان وجوددارد که روی دو مفهوم مصلحت و مفسده بحث کرده است که در آنجا نویسنده نظام آگاهی خود را تصویر می کند.
وی گفت: در آخر این کتاب مقاله دیگری با عنوان خودی های و اغیار پیوست شده است که اساساً خودی و دیگری را تعریف کرده است. پرسش این است که چرا خود و خودی ها را این چنین تصویر کرده است؟ اساساً چرا خود به مسئله تبدیل شده است؟ چرا دیگری را این گونه تفسیر کرده است؟ و چرا دیگری به مسئله و یا پرسمان تبدیل شده است؟ چرا قدرت و قدرت سیاسی را خدای روی زمین تصور کرده است؟
محمدی یادآور شد: اساساً نویسنده جهان را با قدرت تصویر می کند و قدرت سیاسی در کانون فکر ایشان است. پرسش دیگر این است که چرا مفهوم انقلاب به محاق رفته است. چرا مفهوم انقلاب در ذهن نویسنده به فراموشی رفته اما مفهوم عملیه جهادیه به مفهوم مرکزی تبدیل شده است؟
استاد دانشگاه امام حسین تأکید کرد: در پاسخ به این پرسش ها نیازمند سه مفهوم جهان بینی، جهان شناسی، جهان احساسی هستیم که تقریباً مترادف هم دیگر هستند. اگر بخواهیم ساختار آگاهی جهان بینی داعش را توضیح دهیم باید بر روی جهان بینی آن درنگ کنیم. به عبارت دیگر جهان بینی نوعی آگاهی یا ساختاری از آگاهی است. اما این جهان بینی از کجا می آید؟
وی در ادامه افزود: ۵ نوع جهان بینی در متون کلاسیک دسته بندی شده است. اولین نوع جهان بینی، جهان بینی اسطوره ای است. دومین نوع جهان بینی دینی و سومین منبع جهان بینی فلسفه یا سخن فلسفی است. چهارمین منبع جهان بینی علم و پنجمین منبع، ایدئولوژی است.
محمدی در ادامه با اشاره به دیدگاه کنت و شلر درباره انواع جهان بینی تصریح کرد: تحقق آگاهی در کنت ترتیب تاریخی دارد که در شلر به این صورت نیست. یعنی ابتدای جهان بینی اسطوره ای و بعد جهان بینی دینی و ... می آید. بنابراین جهان بینی ایدئولوژی، مدرن ترین جهان بینی است. اگر از این نگاه کنت گذر کنیم، نمی توانیم به این صراحت تفکیک تاریخی قائل شد. گاهی می بینیم که عصر ایدئولوژی است اما اسطوره و دین هم وجود دارد.
استاد دانشگاه یادآور شد: بنابراین آگاهی که خود را توضیح می دهد، دیگری را توضیح می دهد، منافع خودش را توضیح می دهد از کدامین منبع الهام گرفته است؟ آن فرد و افرادی که توضیح می دهند تا کشته می شوند، صنف آگاهی شان که ذهن زبان خاطره و خیالشان را برگرفته است از چه نوع آگاهی است. اگر بتوانیم ساختار آگاهی جهان اهل جماعت را توضیح بدهیم می توانیم پاسخی بر این پرسش پیدا کنیم که چرا جهاد روی صحنه می شود و انقلاب به فراموشی می رود؟ چرا غرب، اروپا و مدرنیته خصم می شود؟
وی در ادامه با اشاره به مفهوم دیگر که نویسنده در مقاله ای با عنوان خودی و اغیار مطرح کرده است خاطرنشان کرد: در یک طبقه بندی چهار نوع دیگری داریم، یک دیگری همسان و هم ارز است مانند این که دو مرد سفید پوست کاتولیک در کنار هم وجود دارد، دومی دیگری متفاوت یا متمایز است مثلاً یکی مرد و دیگری زن است. مفهوم دیگری از دیگری به مثابه رقیب یا حریف است، یعنی یک نوع برد و باخت بر آن حاکم است. چهارمین دریافت از دیگری، دیگری به معنای خصم و دشمن است.
محمدی در ادامه افزود: اما این که چه زمانی دیگری به معنای دشمن تلقی می شود این را زمینه، زمانه، جامعه و تاریخ تعیین می کند. همین طور این که دیگری چه زمان به مثابه انسان متفاوت فهمیده می شود اما پرسشی که مطرح می شود این است که چه اتفاقی در ذهن و زبان انسان های اهل جماعت و اهل سنت و عرب رخ داده است که دیگری را به مثابه غیر و به مثابه خصم فهمیده است؟ که این مستلزم فهم تاریخ، جامعه و ساختار آنهاست.
این استاد دانشگاه با اشاره به مفهوم خود گفت: وقتی از خود صحبت می کنیم در واقع از یک هویت مشترک بحث می کنیم. مثلاً همه ایرانی هستیم و ... گاهی هم به واسطه یک تجربه مشترک خودی می شویم مثلاً همه جهان سومی، فقیر و یا به واسطه یک جهاد خودی می شویم. گاهی به واسطه یک نظام آگاهی زمانه است یا گاهی میراث اعتقادی و فرهنگی موجب آن می شود. بنابراین این خود در مقابل آن دیگری قرار می گیرد. کسانی که خود را تعریف می کنند. چه فهم و دریافتی از خود دارند که دیگری را خصم می فهمند و حاضرند با آنها بستیزند.
نظر شما